تبیین نقش رسانه در جنگها؛
بررسی رسانههای ایران و اسرائیل در جنگ اخیر
علی محمد کردنایج فعال رسانه
جمهور پرس، رسانهها به عنوان یکی از ارکان اساسی شکلگیری و انتقال اطلاعات در جوامع مدرن، نقش بسزایی در درک و تفسیر جنگها و بحرانهای بینالمللی ایفا میکنند. در این مقاله، به بررسی نقش رسانه به عنوان یک پای جنگ ایران و اسرائیل خواهیم پرداخت و چالشها و فرصتهای موجود در این عرصه را تحلیل خواهیم کرد. با توجه به تجربههای خود در حوزه تحلیل رسانه و سیاست، به بررسی چگونگی تأثیرگذاری رسانهها بر شکلگیری روایتها و افکار عمومیدر مورد این جنگ میپردازم. در این راستا، با تکیه بر شواهد و مثالهای عینی، نشان خواهیم داد که چگونه رسانهها میتوانند به عنوان ابزاری برای مدیریت بحران یا تشدید تنش عمل کنند. این مقاله در ادامه به تحلیل استراتژیهای رسانهای دو طرف درگیر و تأثیرات اجتماعی و سیاسی این جنگ بر جامعه و رسانهها خواهد پرداخت، تا به درک بهتری از این پدیده پیچیده دست یابیم .
تأثیر رسانهها بر روایتهای جنگی/ نقش رسانهها در شکلدهی به روایتها
رسانهها به عنوان یک ابزار کلیدی در شکلدهی به روایتهای جنگی نقش بسزایی دارند. این ابزارها با انتخاب، برجستهسازی و تفسیر وقایع، تصورات عمومیرا تحت تأثیر قرار میدهند. به عنوان مثال، رسانهها ممکن است بر روی جنبههای خاصی از یک نبرد تمرکز کنند، در حالی که جنبههای دیگر به حاشیه رانده میشوند. این انتخابها میتوانند منجر به شکلگیری تصورات خاصی از دشمن، قربانیان و قهرمانان شوند. در جنگ ایران و اسرائیل، رسانهها با پرداختن به مسائل انسانی، نظامیو سیاسی، روایتهایی را به تصویر کشیدند که در ذهن مخاطبان باقی ماند.
تحلیل محتوای رسانهای در جنگ ایران و اسرائیل
تحلیل محتوای رسانهای در این جنگ نشان میدهد که چگونه اطلاعات انتخابی و بازنماییهای خاص میتوانند بر احساسات و نظرات عمومیتأثیر بگذارند. گزارشهای خبری، مقالات و تحلیلهای سیاسی در این دوره به شیوهای طراحی شدهاند که برخی از جنبههای جنگ را در مرکز توجه قرار دهند. به عنوان مثال، در برخی از گزارشها بر روی خسارات انسانی و آسیبهای اجتماعی ناشی از جنگ تأکید میشد، در حالی که در گزارشهای دیگر، موفقیتهای نظامیو استراتژیک بیشتر مورد توجه قرار میگرفت. این موضوع نه تنها بر سیاستگذاریهای داخلی تأثیر داشت بلکه میتوانست بر روابط بینالملل نیز اثر بگذارد.
تأثیر رسانههای اجتماعی بر افکار عمومی
رسانههای اجتماعی به عنوان یک پلتفرم جدید و تاثیرگذار در دنیای امروز، توانستهاند به سرعت افکار عمومیرا تحت تأثیر قرار دهند. در جنگ ایران و اسرائیل، استفاده از شبکههای اجتماعی مانند توییتر و اینستاگرام به افراد این امکان را داد که روایتهای شخصی و تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. این نوع از روایتها، که معمولاً با احساسات و تجربیات عاطفی همراه است، میتواند به شکلگیری نظرات عمومیو همچنین تغییر در نگرشها کمک کند. پستهای مرتبط با جنگ، واکنشها و نظرات کاربران در این رسانهها، بهسرعت میتواند به اخبار و اطلاعات جدید تبدیل شود و به این ترتیب، شکلدهی به روایتهای جنگی را دستخوش تغییرات عمدهای کند.
استراتژیهای رسانهای ایران و اسرائیل/ تحلیل استراتژیهای رسانهای ایران
استراتژیهای رسانهای ایران عمدتاً بر مبنای ایجاد یک روایت واحد و همجهت با اهداف سیاسی و نظامیکشور استوار است. رسانههای ایران، به ویژه صدا و سیما، تلاش میکنند تا با تولید محتوای مناسب، تصویر مثبتتری از دولت و نهادهای نظامیکشور ارائه دهند. در این راستا، استفاده از تکنیکهای داستانگویی (storytelling) و به تصویر کشیدن قهرمانان ملی در مقابل دشمنان، از جمله روشهای کلیدی است. این رسانهها همچنین به دنبال تحکیم وحدت ملی هستند.
ایران به طور خاص در زمینه رسانههای اجتماعی نیز فعال است و با استفاده از پلتفرمهای مختلف، به انتشار اخبار و تحلیلهای خود میپردازد. این اقدام به کاربران این امکان را میدهد تا به سرعت به اخبار دسترسی پیدا کنند و در عین حال، به تقویت حس همبستگی ملی کمک میکند. با همین رویکرد، رسانههای ایرانی در تلاشند تا بر افکار عمومیدر داخل و خارج از کشور تأثیر بگذارند و تصویر مثبتی از سیاستهای خود ارائه دهند.
بررسی استراتژیهای رسانهای اسرائیل
استراتژیهای رسانهای اسرائیل بیشتر بر مبنای استفاده از فناوریهای نوین و رسانههای دیجیتال متمرکز است. این کشور با بهرهگیری از ابزارهای مدرن، به ویژه در زمینه تبلیغات آنلاین و رسانههای اجتماعی، سعی در جلب نظر جهانیان دارد.
اسرائیل به طور مستمر در حال تولید محتوای چندرسانهای است که به خوبی به زبانهای مختلف ترجمه میشود. همچنین در محتوای رسانهای آنها بزرگنمایی و خودزنی دیده میشود. بطوریکه افکار جهانی را در مقابل جنایات خود تلطیف کند و از میزان فشار انتقادی آنها بکاهد.
مقایسه روشهای تبلیغاتی و اطلاعرسانی
در مقایسه بین استراتژیهای رسانهای ایران و اسرائیل، میتوان به تفاوتهای بارزی در رویکردهای تبلیغاتی و اطلاعرسانی اشاره کرد. در حالی که ایران بیشتر بر روی تقویت وحدت ملی و ایجاد روایتهای قوی از دشمنیها تمرکز دارد، اسرائیل به دنبال جلب نظر مثبت جهانی است تا فشار انتقادی دنیا را نسبت به خود کم کند. ایران بیشتر بر روی مخاطبان داخلی متمرکز است و اسرائیل به دنبال تأثیرگذاری بر افکار عمومیجهانی میباشد.
همچنین، استفاده از فناوریهای نوین و رسانههای اجتماعی در هر دو به یک میزان است. این موضوع به هر دو این امکان را میدهد که به سرعت واکنش نشان دهند و در مقابل تحولات جهانی و انتقادات به موقع پاسخ دهند.
چالشهای رسانهای در بحرانها/ مشکلات دسترسی به اطلاعات معتبر
طبق تحقیقات، در بحرانها میزان شایعات و اطلاعات نادرست بهطور قابل توجهی افزایش مییابد، که میتواند عواقب جدی برای جامعه به همراه داشته باشد. استفاده از تکنولوژیهای نوین مانند شبکههای اجتماعی، گرچه به تسهیل در دسترسی به اطلاعات کمک میکند، ولی در عین حال به گسترش شایعات و اخبار کذب نیز دامن میزند. بنابراین، رسانهها باید به دنبال راهکارهای مؤثری برای تأیید اطلاعات و ارائه گزارشهای مستند باشند.
فرصتهای رسانهای برای مدیریت بحران/ استفاده از رسانهها برای کاهش تنش
رسانهها میتوانند به عنوان ابزاری مؤثر برای کاهش تنشها در زمان بحران عمل کنند. از طریق انتشار اخبار دقیق و معتبر، رسانهها میتوانند از انتشار شایعات و اطلاعات نادرست جلوگیری کنند. به عنوان مثال، در بحرانهای سیاسی یا نظامی، ارائه تحلیلهای کارشناسی و گزارشهای مستند میتواند به افکار عمومیکمک کند تا واقعیتها را بهتر درک کنند و از دامن زدن به تنشها جلوگیری شود. همچنین، استفاده از رسانههای اجتماعی به عنوان پلتفرمهایی برای گفتوگوی دوطرفه میتواند به کاهش تنشها و رفع سوء تفاهمها کمک کند، زیرا این فضاها امکان تبادل نظر و ارتباط مستقیم با مخاطبان را فراهم میآورند. ( این موضوع در مورد جنگ با اسرائیل صدق نمیکند)
تأثیر جنگ بر جامعه و رسانهها/ تغییرات در نگرشهای اجتماعی
جنگها معمولاً باعث تغییرات عمیق و سریع در نگرشهای اجتماعی میشوند. در شرایط بحرانی، احساسات ملیگرایی و همبستگی اجتماعی غالب میشوند. این تغییرات ممکن است به شکل تقویت هویت ملی و افزایش مشارکت اجتماعی بروز یابند. به عنوان مثال، در جنگ ایران و اسرائیل، مردم به طور گستردهای به حمایت از نیروهای نظامی و دولت روی آوردند. در مقابل، افکار عمومی نسبت به جنگ و عواقب آن نیز دچار چالشهایی میشود، به طوری که برخی افراد به انتقاد از سیاستهای جنگی و پیامدهای انسانی آن میپردازند. این دوگانگی در نگرشها میتواند به ایجاد جنبشهای اجتماعی و حرکات اعتراضی منجر شود که در نهایت تأثیرات عمیقی بر آینده جامعه خواهند گذاشت. در اینجا رسانهها میتوانند با نقش آفرینی به عنوان یک بازوی توانمند به کمک دولتها بیایند.
نقش رسانهها در بازسازی اجتماعی
پس از پایان جنگ، رسانهها نقش کلیدی در فرآیند بازسازی اجتماعی ایفا میکنند. آنها میتوانند به عنوان پل ارتباطی بین دولت و مردم عمل کنند و نیازهای اجتماعی را به تصویر بکشند. رسانهها با پوششدهی به مشکلات اجتماعی و اقتصادی، به افزایش آگاهی عمومی و تشویق به مشارکت در فرآیند بازسازی کمک میکنند. به عنوان مثال، مستندات و گزارشهای تحقیقی درباره آسیبهای اجتماعی و روانی جنگ میتوانند به شناسایی نیازهای جامعه و جلب توجه به آنها کمک کنند. همچنین، رسانهها میتوانند به ترویج فرهنگ صلح و همزیستی مسالمتآمیز پس از جنگ بپردازند و به کاهش تنشهای اجتماعی و ترمیم روابط میان گروههای مختلف جامعه کمک نمایند.